۶-۳-۲- تئوری تلفیقی پذیرش وکاربردفناوری ( UTAUT[23])
مدل UTAUT[24] حاصل یکپارچگی هشت مدل مطرح (مدل تئوری عمل استدلال شده(TRA)، مدل استفاده از رایانه های شخصی (( PC Utilization، مدل تئوری رفتار برنامه ریزی شده(TPB)، تئوری اشاعهء نوآوری (IDT) ، نظریه شناخت اجتماعی(SCT) و تئوری پذیرش سیستمهای فنی اجتماعی (Sociotechnical Systems Theory of Acceptance) است در زمینه پذیرش فناوری است. ونکاتش در مطالعه خود از داده های مربوط به کارمندان چهار سازمان در طی شش ماه و در سه مقطع زمانی (دوره اول: بعدازآموزش، دوره دوم: یک ماه بعد از پیاده سازی و دوره سوم: سه ماه بعد از پیاده سازی) استفاده کردهاست. رفتار استفاده واقعی پس از گذشت شش ماه از دوره آموزش مورد سنجش قرار گرفت. هشت مدل مذکور بین ۱۷تا۵۳ درصد از واریانس قصد رفتاری را توضیح دادند، سپس تئوری تلفیقی پذیرش و کاربرد فناوری با بهره گرفتن از داده های جمع آوری شده آزمون شد. نتایج ازمون نشان داد که عملکرد تئوری مذبور از هشت مدل دیگر بهتر است و ۶۹ درصد از واریانس قصد استفاده از فناوری را توضیح میدهد (ونکاتش و همکاران ۲۰۰۳).
۴-۲- فرموله سازی تئوری یکپارچهی پذیرش و استفاده از تکنولوژی (UTAUT)
هفت ساخت موجود به نظر مهمترین تعیین کننده های مستقیم تمایل یا به کارگیری، در یک مدل فردی یا مدل های دیگر میباشد (ونکاتش و همکاران ۲۰۰۳) بنابرین چنین نظریه پردازی شد که چهار ساخت نقش قابل ملاحظه ای را به عنوان تعیین کننده های مستقیم پذیرش کاربر و رفتار به کارگیری بازی خواهند کرد.
انتظار عملکرد[۲۵]، انتظار تلاش[۲۶]، تاثیر اجتماعی[۲۷]، و شرایط تسهیلی[۲۸]، خودکارآیی[۲۹] ، نگرش نسبت به استفاده از تکنولوژی[۳۰] و اضطراب[۳۱] همان طور که در زیر تشریح خواهد شد، تئوری پردازی میشوند. برچسب های مورد استفاده برای ساخت ها، ماهیت ساخت را توصیف میکند و بر این قرار بوده اند تا مستقل از هر دیدگاه نظری خاص باشند. در پایان این بخش، هر کدام از تعیین کننده ها را مشخص نموده و فرضیات تحقیق را با توجه به مبانی نظری تحقیق تعریف می نماییم . شکل ۳-۲ مدل تحقیق ونکاتش و همکاران ۲۰۰۳ را نشان میدهد.
شکل ۳-۲ مدل تحقیق ونکاتش و همکاران ۲۰۰۳
داوطلبانه بودن برای استفاده
۱-۴-۲- انتظار عملکرد
انتظار عملکرد به صورت میزانی که فردی باور دارد که استفاده از این سیستم به او کمک خواهد کرد تا در انجام شغل سود به دست آورد تعریف می شود. این پنج ساخت حاصل از مدل های مختلف که به انتظار عملکرد مرتبط میباشند، سودمندی (TAM/TAM2 و C-TAM-TPB)، انگیزش خارجی (MM)، تناسب شغل (MPCU)، مزیت نسبی (IDT) و انتظارات خروجی (SCT) در نظر گرفته میشوند. بررسی ادبیات موضوع توسط ونکاتش وهمکاران۲۰۰۳ نشان میدهد که، برخی از مولفان تشابهات آن ها را تأیید میکنند: سودمندی و انگیزش خارجی (دیویس[۳۲] و همکاران، ۱۹۸۹، ۱۹۹۲)، سودمندی و تناسب شغلی (تامپسون[۳۳] و همکاران، ۱۹۹۴)، سودمندی و مزیت نسبی (دیویس و همکاران، ۱۹۸۹؛ مور و بنباسات[۳۴]، ۱۹۹۱؛ پلوفی[۳۵] و همکاران، ۲۰۰۱)، سودمندی و انتظارات خروجی(کامپیو و هیگینز[۳۶]، ۱۹۹۹ب؛ دیویس و همکاران، ۱۹۸۹)، و تناسب شغلی و انتظارات خروجی (کامپیو و هیگینز، ۱۹۹۹ب).
ساخت انتظار عملکرد در هر مدل فردی (جدول ۱-۲) قوی ترین پیشبینی کننده برای تمایل است و در تمامی نقاط اندازه گیری هم در وضعیت اجباری و هم در وضعیت اختیاری معنادار باقی می ماند(ونکاتش وهمکاران۲۰۰۳). یافته های ونکاتش و همکاران ۲۰۰۳ آزمون های پیشین راتاییدمی نماید(آزمون های مدل قبلی (آگاروال و پراساد[۳۷]، ۱۹۹۸؛ کامپیو و هیگینز، ۱۹۹۹ب؛ دیویس و همکاران، ۱۹۹۲؛ تیلور و تاد[۳۸]، ۱۹۹۵الف؛ تامپسون و همکاران، ۱۹۹۴؛ ونکاتش و دیویس، ۲۰۰۰)) با این حال، به لحاظ نظری، دلیلی وجود دارد تا انتظار داشته باشیم که رابطه بین انتظار عملکرد و تمایل با جنسیت و سن تعدیل خواهد یافت. تحقیق بر روی تفاوت های جنسیتی نشان میدهد که مردان تمایل بیشتر به وظیفه محور بودن دارند (مینتون و اشنایدر[۳۹]، ۱۹۸۰) و بنابرین انتظارات عملکرد، که بر انجام وظیفه تمرکز دارد، احتمالا برای مردان برجستگی ویژه دارند. تئوری طرح جنسیتی پیشنهاد میکند که چنین تفاوتهای نقش های جنسیتی و فرآیندهای اجتماعی سازی تقویت شده حاصل از تولد نسبت به خود، از جنسیت بیولوژیکی نشأت میگیرد (بم، ۱۹۷۴؛ بم و آلن[۴۰]، ۱۹۷۴؛ کیرچ میر[۴۱]، ۱۹۹۷؛ لوبینسکی[۴۲] و همکاران، ۱۹۸۳؛ لینات و مک کندلس[۴۳]، ۲۰۰۰؛ مونتو ویدلو[۴۴]، ۱۹۸۰). مطالعات اخیر تجربی خارج از حوزه IT (مانند، کیرچ میر، ۲۰۰۲؛ تی ونگ[۴۵]، ۱۹۹۷) نشان دادهاند که نقش های جنسیتی دارای یک بنیان روانشناسی قوی هستند و نسبتا قایل تحمل، و هنوز جا برای تغییر در طی زمان دارند (ونکاتش و همکاران ۲۰۰۳).
جدول۱-۲: انتظار عملکرد: ساخت های ریشه ای، تعاریف و مقیاس ها(ونکاتش۲۰۰۳)
ساخت
تعریف
بخشها (آیتمها)
سودمندی درک شده (دیویس، ۱۹۸۹؛ دیویس و همکاران، ۱۹۸۹)
میزانی که شخصی باور دارد که استفاده از یک سیستم ویژه عملکرد شغلی او را ارتقاء میداد
-
- استفاده از این سیستم در شغل من مرا قادر خواهد ساخت تا وظایف را سریعتر انجام دهم.
-
- استفاده از این سیستم عملکرد شغلی مرا بهبود خواهد داد.
-
- استفاده از این سیستم در شغل من بهره وری مرا افزایش خواهد داد.
-
- استفاده از این سیستم اثربخشی مرا در شغلم را افزایش خواهد داد.
-
- استفاده از این سیستم انجام شغل مرا آسانتر خواهد کرد.
- من این سیستم را در شغلم مفید خواهد یافت.
انگیزش خارجی (دیویس و همکاران، ۱۹۹۲)
ادراکی که کاربران خواهند خواست تا فعالیتی را انجام دهند زیرا آن به نظر، برای دستبابی به خروجی های ارزشمند کاربردی میباشد که از خود فعالیت مجزا میباشند، همچون عملکرد شغلی بهبود یافته، پرداخت، یا ترفیع ها.
انگیزش خارجی با بهره گرفتن از این آیتم ها و بخش های مشابه که از TAM سودمندتر به نظر آمده است، عملی می شود (بخش های ۱ از ۶ تای بالا)
تناسب شغلی (تامپسون و همکاران، ۱۹۹۱)
چگونه قابلیت های یک سیستم عملکرد شغلی یک نفر را ارتقاء میدهد.
-
- استفاده از این سیستم هیچ تاثیری بر عملکرد شغل من ندارد (امتیاز دهی معکوس)