باور[۱۷۴] و لامبرت[۱۷۵] (۱۹۷۱، به نقل از سین نراقی و نادری، ۱۳۷۹) عقیده دارند، کودکی دارای اختلالات رفتاری است که در رفتارها و عملکردهایش، نسبت به همسالان، نقصان وجود دارد؛ و این نقصان جزء عواملی، مانند بهره هوشی، حواس مختلف، فیزیولوژی اعصاب یا سایر عوامل زیستی نباشد. آنان عقیده دارند که این اختلال باعث می شود که کودک فردی ناتوان در ایجاد روابط و یا حفظ روابط سالم بین خود و همسال ها و نیز بین خود و بزرگسالان، از جمله معلم، باشد.
به عبارت دیگر، رفتارها و تظاهر احساسات این چنین کودکی نسبت به همسالان و نیز بزرگسالان نامناسب و ناپخته است. بنابرین، طبیعی است که در نتیجه حالات یاد شده او فردی ناشاد و افسرده باشد و بیشتر از سایرین دچار مشکلات تکلمی، دردهای جسمی و ترس های واهی گردد. این مشکلات خلقی سبب مشکلات درسی و مدرسه ای نیز میشوند.
پیت[۱۷۶] (۱۹۶۳، به نقل از سیف نراقی و نادری، ۱۳۷۹) کودک با اختلالات رفتاری را کودکی میداند که رفتارهایش به اندازه ای نامناسب است که شرکت او در کلاس درس، باعث حواس پرتی یا آشفتگی ذهنی سایر همسالان می شود و نیز فشاری بیش از حد به معلم وارد میکند.
کرک و گالاگر (۱۹۸۳، به نقل از سیف نراقی و نادری، ۱۳۷۹) رفتاری را انحرافی یا هیجانی تلقی میکنند که ضمن نامتناسب بودن با سن فرد، شدید، مزمن یا مداوم باشد و گستره آن شامل رفتارهای بیش فعالی و پرخاشگرانه تا رفتارهای گوشه گیرانه است. ویژگی این گونه رفتارها این است که اولاً، تاثیر منفی بر فرایند رشد و انطباق مناسب کودک با محیط دارد، ثانیاًً، باعث آزار دیگران می شود.
در همین رابطه، هرینگ[۱۷۷] (۱۹۶۳، به نقل از سیف نراقی و نادری، ۱۳۷۹) می نویسد کودکی که به علت جسمی یا تاثیرات محیطی به طور مزمن دارای یکی از ویژگی های زیر است دارای اختلالات رفتاری است:
-
- ناتوانی در یادگیری متناسب با بهره هوشی، توانایی حسی-حرکتی و رشد فیزیکی.
-
- ناتوانی در پاسخگوی به شرایط زندگی روزمره.
- رفتارهای افراطی گوناگون که گستردگی آن از فعالیت بیش از اندازه یا بیش فعالی پاسخ های ناگهانی تا رفتارهای افسرده گونه و گوشه گیرانه را در بر میگیرد.
وود[۱۷۸](۱۹۸۲، به نقل از سیف نراقی و نادری، ۱۳۷۹) معتقد است که در تعریف اختلالات رفتاری باید چهار عامل را در نظر گرفت. این عوامل عبارتند از:
-
- علت یا علل آشفتگی: یعنی پاسخ این سوال که چه کسی یا چه چیز باعث آشفتگی شده است؟ روشن شود.
-
- شرح و گزارش رفتار نامناسب: به عبارت دیگر لازم است مشکل رفتاری به خوبی و روشنی توصیف شود.
-
- زمینه و موقعیت: در این مورد بایستی مشخص شود در چه زمینه و موقعیتی مشکل رفتاری رخ میکند.
- مشاهده گر: بسیار ضروری است که معلوم شود چه کسی رفتار را به عنوان اختلال رفتاری مورد شناسایی قرار داده است.
۲-۹- دسته بندی و بررسی چگونگی اختلالات رفتاری
کودکان با اختلالات رفتاری، بنا بر ماهیت رفتارهایشان، احتیاجات روانی، تربیتی و آموزشی متفاوتی دارند. لذا برای آموزش، تربیت و بازپروری و ترمیم رفتارهای آنان لازم است چگونگی دسته بندی این اختلالات با توجه به انواع دشواری های رفتاری آنان تعیین شود. درباره چگونگی دسته بندی اختلالات رفتاری، اختلاف نظر ها و بحث های گوناگون و فراوانی وجود دارد. سیف نراقی و نادری (۱۳۷۹) عقیده دارند دشواری دسته بندی اختلالات رفتاری از آنجا ناشی می شود که:
-
- علل متفاوتی میتواند زیربنای مشکلات مشابهی باشد و نیز انواع متفاوت رفتاری میتوانند از علل مشاهبی به وجود آمده باشند.
-
- فراوانی و گوناگونی رفتارهای ناسازگار بسیار گسترده است.
-
- چگونگی شروع این گرونه رفتارها و کیفیت رشد و پیشرفت آن ها متفاوت است.
-
- میزان و درجه رشد آن ها مختلف است.
- چگونگی پاسخدهی این گونه رفتارها به روش های درمانی گوناگون، متفاوت میباشد.
۲-۱۰- دسته بندی اختلالات رفتاری
۲-۱۰-۱-گروه بندی بر اساس مزاج
بقراط حکیم[۱۷۹] (۴۶۰-۳۷۷ ق.م، به نقل از سیف نراقی و نادری، ۱۳۷۹) بنیان گذار با روش های عینی دقیق، مانند شرح حال نگاری، در تشخیص و درمان نابهنجاری های روانی و اختلالات رفتاری میباشد. وی احتمالا اولین کسی است که اختلالات رفتاری را به ترشحات بدن نسبت داده است. او این ترشحات و اخلاط مختلف را که سبب مزاج های مختلف در انسان می شود، را به چهار دسته تقسیم میکند و مراحل رشد را با توجه به این مزاجها توضیح میدهد و مشخصات رفتاری و شخصیتی هر دوره و احتمالا ثبات یا اختلال در یک دوره را گزارش میکند. بقراط معتقد است که اختلالات روانی و رفتاری به علت آسیب مغزی یا بیماری های مغزی و زیاد شدن نسبت یکی از ترشحات بدن یا اخلاط چهارگانه ایجاد می شود. این چهار خلط به طور عادیدر مقطعی از دوران رشد انسان غالب است و لذا هر دوره ویژگی مزاجی خاصی به همراه دارد و نیز احتمال ثبات یا اختلال در هر دوره می رود. این چهار نوع مزاج عبارتند از:
-
- دموی یا خونی: در این دوره خون بر سایر اخلاط غالب است؛ از کودکی تا ۱۵ سالگی طول می کشد. جنب و جوش شادابی و طراوت از مشخصات این دوره است و درک مفاهیم برای فرد سطحی میباشد، مسئله و مشکل معنای چندانی ندارد و نیز به آینده بی توجه است.
-
- صفراوی: از ۱۵ تا حدود ۳۵ سالگی است. تلاش جستجوگری و بی قراری و تند خویی از ویژگی های این مقطع است.
-
- سوداوری: از ۳۵ تا ۶۰ سالگی ادامه دارد. بروز حکمت در گفتار و کردار، ارائه پند و اندرز، ظهور معرفت و عقل، انتظام در امور زندگی، دور اندیشی و ثبات رأی از ویژگی های این دوره است.
“