۶- جواد فرزانفر (۱۳۸۳) در پژوهشی تحت عنوان (( تحلیل ، ارزیابی و تطبیق اندیشههای تربیتی ژان ژاک روسو و هاینریش پستالوتسی با نظریه ها و مسائل جاری آموزش و پرورش )) به بررسی اندیشههای تربیتی روسو و پیرو او پستالوتسی پرداخته است.وی نتیجه میگیرد که بین اندیشههای روسو و پستالوتسی شباهت های اساسی وجود دارد. از این رو میتوان گفت بین اندیشههای پستالوتسی و روسو در مورد طبیعت کودک ، تعلیم و تربیت عمومی ، کودک محوری ، تأکید بر عشق و محبت و… همانندی هایی وجود دارد و تفاوت اساسی آن ها در نظر داشتن به جامعه و اجتماع و موضوع تربیت میباشد.
۷- تحقیق دیگر با عنوان ((تحول اندیشه تربیت منفی و نقش آن در نظریه ژان ژاک روسو ، کانت و فروبل )) (سراوانی ،۱۳۸۳) به این موضوع پرداخته است که بین فیلسوفان نام برده ، مفهوم تربیت منفی ، دارای چه اشتراکات و تفاوتهایی است.
وی نتیجه میگیرد که هر چند روسو نخستین کسی است که بحث تربیت منفی را مطرح کرد و آن را رویاروی روش مرسوم تعلیم و تربیت قرار داد اما کانت زیاده رویهای روسو در تربیت منفی را کنار گذاشت و فروبل نیز بر تربیت واگذارنده تأکید کرد.البته اساس اندیشههای تربیتی کانت و فروبل ، همان اندیشههای روسو است.
۸- نصرت حاتمی (۱۳۸۷) در پژوهشی تحت عنوان ((بررسی تطبیقی آرای روسو و پیاژه در زمینه رشد اخلاقی )) به موضوع رشد اخلاقی از دیدگاه پیاژه و روسو پرداخته است. هدف از تحقیق بررسی تطبیقی آرای روسو وپیاژه در زمینه رشد اخلاقی و بیان تشابهات و تفاوتهای آرای آن ها در زمینه موضوع فوق میباشد . با توجه به اینکه هدف پژوهشگر تحلیل وجوه شباهت ها و تفاوتهای آرای این مربیان در رابطه با مقوله های مربوط با رشد اخلاقی میباشد، پس از بررسی و مطالعه اسناد و مدارک وجمع آوری داده ها به روش توصیفی – تحلیلی به بررسی و مقایسه و تجزیه و تحلیل آرای این مربیان پرداخته است.
۲-۴-۲ تحقیقات خارجی :
۱- دنیل هوتو (۱۹۹۳) در مقاله ای تحت عنوان (( مبانی فلسفه ی تحلیلی)) به بررسی زمینههای ظهور این فلسفه پرداخته و اشاره ای هم به نمایندگان آن کردهاست.
وی معتقد است : (( بسیاری از فیلسوفان در جهان انگلیسی زبان ، به خود چون فیلسوف تحلیلی می نگرنند.آن ها معمولا این لباس را با افتخار به تن میکنند و آن را در مقابل فلسفه ی قاره ای میگذارند…من در این مقاله ، سودمندی این بخش را مورد سوال قرار می دهم و هدف من از این مقاله ترویج چنین بحثی است.))
وی در ادامه میگوید : (( هدف من از این مقاله ، بررسی مفهوم فلسفه تحلیلی است.))
وی در این مقاله به بررسی چگونگی ظهور فلسفه ی تحلیلی پرداخته و اصول آن را از دیدگاه نمایندگان آن مورد بررسی قرار داده است.
۲- سنتیل کومار (۲۰۰۳) در مقاله ای تحت عنوان (( فلسفه ی روسو و مفهوم تعلیم وتربیت )) به بررسی اندیشههای روسو در زمینه ی تعلیم و تربیت پرداخته است.
او نتیجه میگیرد و میگوید (( تعلیم و تربیت بر اساس تربیت کودک ، باید در یک محیط طبیعی ارائه شود.تعلیم و تربیت باید بر اساس تمایلات غریزی کودک شکل بگیرد و باید بر آن مبتنی باشد چرا که این تمایلات ، از تجربیات به دست امده از جامعه ، قابل اطمینان تر هستند.))
۳-جاناتان مارکس (۲۰۱۲) در پژوهشی تحت عنوان (( نقد روسو از “آموزش برای آزادی لاک”))
به بررسی مفهوم تعلیم و تربیت در نزد روسو و جان لاک پرداخته است.او میگوید هم لاک و هم روسو در مورد چگونگی تربیت کودکان صحبت کردهاند و هر دو به آزادی و قدرت علاقه مند هستند.(( بر خلاف این باور عمومی که معتقد است مغایرت نظر روسو با لاک ، ناشی از برداشت افراطی روسو از آزادی است ، من استدلال می کنم که تعلیم و تربیت مد نظر لاک نمیتواند حتی آزادی مورد نظر لاک را تضمین کند.این بازی اندیشی مخالفت روسو به همراه لاک ، باعث می شود مشکل روسو معزول شود و مارا در این بن بست قرار دهد که چگونه تربیت میتواند در خدمت آزادی قرار گیرد ))
۴- گرانت (۲۰۰۰) موضوعی تحت عنوان (( ارسطو و روسو در تربیت اخلاقی )) را مطرح کردهاست. وی نتیجه میگیرد (( اگرچه بسیاری از فیلسوفان تعلیم و تربیت اقدام به ابداع یک نظریه نظام مند تربیت اخلاقی کردهاند اما روسو و ارسطو هردو به عنوان نظریه پردازانی که به طور گسترده در این باره شناخته میشوند ، باقی مانده اند. این موضوع به دلیل این است که هر دوی آن ها بر آموزش و پروش مناسب اخلاقی تأکید داشتند و همچنین به این دلیل که هر دوی آن ها مواضع انقلابی درباره آموزش و پرورش اخلاقی اتخاذ کردهاند.این موضوع با توجه به زمینههای تاریخی و احتماعی است که هر یک در حال نوشتن آن بوده اند.))
۵- کلمن(۲۰۱۰) در مقاله ای تحت عنوان (( جورج ادوارد مور و ایمان بد )) به بررسی اندیشههای مور پرداخته است. وی میگوید (( مور، مدعی دانستن انواع گزاره های عقل سلیم است.او یا متهم به جزمی بودن است یا خواهان پرسش در برابر فیلسوفانی که انکار میکنند او چیزهایی میداند.من در این مقاله استدلال می کنم که این اتهام اشتباه است.من استدلال می کنم که او در عوض در مورد پاسخ دادن به سوالاتی از قبیل”آیا من می دانم؟” گناهکار است ))
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
۳-۱روش شناسی تحقیق :
این تحقیق ، از نوع تحقیقات تطبیقی است که شامل استنباط و تطبیق دلالتهای مربوط به اخلاق وتربیت اخلاقی از دیدگاه روسو و مور از طریق منابع دست اول و دست دوم میباشد(منابع دست اول شامل کتابها و مقالات نوشته شده توسط روسو و مور و منابع دست دوم شامل کتابها و مقالاتی است که در تحلیل یا توصیف اندیشههای مور و روسو نوشته شده است). روش تطبیق با بهره گرفتن از پژوهش تطبیقی برد ی (۱۹۶۶) است که شامل ۴ مرحله توصیف ، تفسیر ، همجواری و مقایسه میباشد.
توصیف شامل یادداشت برداری و تدارک یافته های کافی برای نقادی از آن ها برای مرحله ی بعدی است.تفسیر شامل وارسی اطلاعاتی است که از مرحله ی قبلی جمع آوری شده است.مرحله ی همجواری شامل طبقه بندی اطلاعات مرحله ی قبلی است که راه مقایسه را هموار میکند. مرحله ی مقایسه که مهم ترین مرحله است ، شامل بررسی شباهت ها و تفاوت هاست.(میرزا محمدی ،۱۴:۱۳۹۰)
طبق این روش ، در این پژوهش ، ابتدا به توصیف اخلاق از دیدگاه های اثبات گرایی و طبیعت گرایی از دیدگاه مور و روسو پرداخته و درباره ی این موضوع ها داده های لازم جمع آوری شد.سپس طبق مرحله تفسیر ، داده ها و اطلاعات مربوطه وارسی شده و در مرحله بعد اطلاعات طبقه بندی شده است.در انتها ، به تطبیق و مقایسه ی اخلاق دیدگاه های طبیعت گر و اثبات گرا از نگاه روسو و مور و دلالت های آن بر تربیت اخلاقی پرداخته شده است.
۳-۲جامعه ی تحقیق :