دادگاه در پاسخ به این سئوال صرفاً به این نکته بسنده کرد که حق انتخاب ابزار و ارزیابی به شورای امنیت واگذار گردیده است و شورا در این زمینه دارای اختیارات صلاحدیدی گستردهای میباشد، بدون اینکه هیچگاه به تفاوت بین تأسيس دادگاه بینالمللی و اقداماتی همانند تحریم اقتصادی و قطع روابط دیپلماتیک اشاره نماید، حال اینکه اگر چه مشخص است، ابزارهای مندرج در ماده ۴۱ جنبه تمثیلی داشته و نه احصائی، با این حال شورا در انتخاب ابزارها محدود به مواردی مشابه ابزارهای مذکور در آن ماده میباشد. همان گونه که آقای باوت اشاره داشته است، “شورا دارای چک سفید امضاء نیست.” برای مثال آیا شورا میتواند که تصمیم بگیرد کشور مورد تجاوز برای حفظ صلح میبایست قسمتی از سرزمین خویش را در اختیار کشور متجاوز قرار دهد. بنابرین به نظر میرسد علیرغم اینکه وضعیت موجود در یوگسلاوی تهدید کننده صلح و امنیت بینالمللی بوده است و تشکیل این دادگاه می توانسته در بهبود اوضاع نقش داشته باشد. با این حال بموجب ابزارهای موجود در منشور (فصل هفتم) شورا قادر نبوده است که مبادرت به تشکیل این دادگاهها بنماید. به عنوان یک انتخاب جایگزین از حیث منشور، اگر شورای امنیت در چارچوب وظایف پیشگیرانه خود برای حفظ و صلح و امنیت بینالمللی به دولتهای عضو توصیه میکرد مرتکبین جنایات جنگی در سرزمین یوگسلاوی سابق و رواندا را چنانچه در سرزمین آن ها یافت شوند، دستگیر، محاکمه و مجازات نمایند، به لحاظ حقوقی اشکالی پیش نمیآمدالبته دادگاه یوگسلاوی از این پیشنهاد به عنوان استدلالی در جهت تقویت تشکیل دادگاه یوگسلاوی از سوی شورای امنیت استفاده نمود.
به عقیده دادگاه یوگسلاوی، اگر سازمان بتواند اقداماتی اتخاذ نماید که از طریق نقش میانه اعضایش اجراء گردد. به طریق اولی خود سازمان میتواند اقداماتی اتخاذ کند که خود مستقیماً از طریق ارکانش اجرا نماید. اقدام از سوی دولتهای عضو بنمایندگی از سازمان یک جایگزین ضعیف محسوب میگردد.
۱-پرونده تادیچ
جنایت دهشتناک یازدهم جولای سال ۱۹۹۵(۲۰ تیر) برای همیشه به عنوان برگی سیاه در کارنامه سازمان ملل متحد و نیروهای حافظ صلح اروپایی(هلندی ها) ثبت شد و در تاریخ معاصر نیز به عنوان لکه ننگی بر دامن اروپا باقی خواهد ماند. با مروری به وقایع پس از فروپاشی یوگسلاوی سابق و تقسیم آن به شش جمهوری مستقل در می یابیم که دستیابی به استقلال در جمهوری بوسنی و هرزگوین با اکثریت مسلمان در مقایسه با جمهوری های دیگر با اکثریت مسیحی(اسلوونی ـ کرواسی مقدونیه) تلفات و ویرانی های سنگینی در برداشته است و خون های زیادی بر زمین ریخته شده است.
درحالی که در هیچ یک از جمهوریهای با اکثریت مسیحی چنین حوادثی اتفاق نیفتاده و استقلال طلبی در این جمهوری ها در فضایی دیگر و خشونت و خونریزی بسیار کمتر صورت گرفته و دقیقا به همین علت است که مسلمانان بوسنی و هرزگوین دولت های اروپایی را به همدستی و مشارکت در جنایات صرب ها متهم میکنند و آنان را در قتل عام هزاران انسان بی گناه شریک جرم می دانند. ننگی که یقینا تا ابد از پیشانی اروپائیان مدعی حقوق بشر زدوده نخواهد شد. مطلب پیش روی که در آستانه سالگرد فاجعه«سربرنیتسا» تهیه شده شامل دو بخش است که بخش اول روز شمار وقایع و بخش دوم نقش سازمان ملل و اروپاییها، در شکل گیری آن فاجعه مورد بررسی قرار میدهد: ۶ جولای ۱۹۹۵ (۱۷ـ۱۵ تیر ۱۳۷۴): نیروهای صرب حلقه محاصره شهر سربرنیتسا را که طی چند سال جنگ ده ها هزار آواره مسلمان را از مناطق شمال شرق بوسنی در خود جای داده بود تنگ تر کردند. حدود ۶۰۰ نظامی هلندی مسلح با سلاح سبک از آوارگان محافظت میکردند. مواد غذایی به پایان رسیده و از ماه مه نیز هیچگونه مواد غذایی به این منطقه محاصره شده وارد نشده بود. توپخانه نیروهای صرب منطقه را زیر آتش خود گرفته بود و مدافعین مسلمان شهر خواستار بازگرداندن سلاح های خود از نیروهای سازمان ملل شدند که این تقاضا مورد قبول واقع نشد. فرمانده هلندی نیروهای سازمان ملل در تماس با مرکز فرماندهی نیروهای سازمان ملل در سارایوو خواستار حمایت هوایی گردید.
۲-شرح قضیه تادیچ
جولای ۱۹۹۵ (۱۸ تیر ۱۳۷۴): صرب های بوسنی آتش حملات خود را تشدید کرده و در نتیجه هزاران آواره در مقابل پیشروی صرب ها از اردوگاه های اطراف بسوی شهر در حال حرکت بودند. صربها در حین پیشروی حدود ۳۰ سرباز هلندی را از ایستگاه های بازرسی گروگان گرفتند. یک سرباز نیروهای حافظ صلح هنگام عقب نشینی نیروهای هلندی از شهر توسط یکی از آوارگان بشدت زخمی شد. ۱۰ جولای ۱۹۹۵ (۱۹ تیر ۱۳۷۴): پس از اینکه صرب ها مقر نیروهای هلندی را زیر آتش گرفتند سرهنگ کارمن فرمانده نیروهای هلندی خواستار حمایت هوایی سازمان ملل شد. فرمانده نیروهای سازمان ملل در ابتدا با این درخواست مخالفت کرد ولی پس از اینکه فرمانده هلندی درخواست خود را تکرار کرد با درخواستش موافقت شد. قبل از اینکه جنگنده های سازمان ملل وارد عمل شوند حملات صربها متوقف و لذا حمله ای به صرب ها صورت نگرفت.
با فرا رسیدن تاریکی حدود ۴ هزار نفر از آواره در خیابان های شهر سرگردان و مضطرب بودند. تجمع زیادی در اطراف یگان های هلندی مستقر در شهر به وجود آمده بود. فرمانده هلندی به رهبران شهر گفته بود اگر تا ساعت ۶ صبح صرب ها از اطراف منطقه امن اعلام شده عقب نشینی نکنند مواضع آن ها بشدت بمباران خواهد شد.۱۱جولای ۱۹۹۵ (۲۰ تیر ۱۳۷۴): نیروهای صرب عقب نشینی نکردند. اما ساعت ۹ صبح از سارایوو به فرمانده هلندی اطلاع دادند که درخواست وی برای حمایت هوایی به شکل صحیحی ارائه نشده است. در ساعت ۱۰:۳۰ درخواست دیگری به سارایوو ارسال شد ولی جنگنده ها می بایست برای سوختگیری به پایگاه های خود در ایتالیا باز گردند. حوالی ظهر بیش از ۲۰ هزار آواره که غالبا زن، کودک و افراد ناتوان بودند بسوی پایگاه نیروهای هلندی در «پوتوچاری» سربرنیتسا هجوم آوردند. ساعت ۱۴:۳۰ دو نیروی هلندی دو بمب بسوی مواضع صربها در اطراف سربرنیتسا پرتاب کردند. صرب ها در پاسخ به منظور جلوگیری از حملات جنگنده های F16 سازمان ملل تهدید به کشتن گروگان های هلندی و بمباران آوارگان کردند. دو ساعت بعد ژنرال «راتکو ملادیچ» فرمانده نیروهای صرب همراه تیم خبرنگاران وارد شهر سربرنیتسا شد. ملادیچ عصر همان روز فرمانده نیروهای هلندی را فراخواند و به وی التیماتوم داد که مسلمانان برای حفظ جان خود باید سلاح ها را تحویل دهند.۱۲جولای ۱۹۹۵ (۲۱ تیر ۱۳۷۴): اتوبوس ها برای انتقال زنان و کودکان به مناطق تحت کنترل مسلمانان وارد شهر شدند.