۲-۲-۱۱ تاریخچۀ درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» (MBSR)
درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» یا «ام.بی.اس.آر»[۳۲۹] قدیمی ترین درمان بر پایۀ ذهن آگاهی است که سودمندی خود را به اثبات رسانده است. این درمان توسط جان کابات- زین به دنیای پزشکی معرفی شد. در سال ۱۹۷۹ این درمان با وارد شدن به کلینیک کاهش استرس در مرکز پزشکی دانشگاه ماساچوست[۳۳۰] آمریکا رو به گسترش نهاد؛ در برنامه ریزی پروتکل درمانی تلاش بر این بود که این درمان از مذهب، فرهنگ، و ایدئولوژی بودایی آزاد باشد و در عین حال به دارمای جهانی[۳۳۱] وفادار باشد (ویلیامز و کابات- زین، ۲۰۱۱). مطالعات جدید، مراقبۀ ذهن آگاهی بر اساس رویکرد اصلی کابات- زین را برای درمان سوء مصرف مواد و نیز افسردگی، اضطراب و درد به کار برده اند( کابات-زین، ۱۹۹۰).
۲-۲-۱۲ تاریخچۀ درمان های مختلف در درمان اعتیاد
۲-۲-۱۲-۱ درمان های شناختی رفتاری منجمله ماتریکس
در پاسخ به میزان رو به گسترش سوء مصرف مواد، مجموعه ای از درمان های متفاوت ابداع شدند. زگیرسکا و همکاران (۲۰۰۹) بیان می دارند که برای درمان سوء مصرف مواد در بین مداخلات رفتاری ، درمان شناختی رفتاری حمایت قابل ملاحظه ای را کسب کرد، با این وجود، علیرغم بهترین درمانِ استاندارد، میزان عودِ بالا ادامه داشته که این امر نیاز برای توسعۀ روش های درمانی جدید را بیان میکند. پس از گذشت مدت زمانی، روان درمانی با الگوی ماتریکس (نوعی درمان شناختی رفتاری) به دنیای پزشکی معرفی شد که اکنون به عنوان شناخته شده ترین روش درمان اعتیاد به آمفتامین ها در سراسر دنیا است. برنامه متشکل از گروههای جلوگیری از عود مصرف، گروههای آموزشی، گروههای حمایت اجتماعی، مشاوره فردی، و تست تنفس و ادرار است که در طی ۱۶ هفته به روشی باساختار ارائه می شود (اُبرت و همکاران، ۲۰۰۰). اثر بخشی مدل درمانی ماتریکس در وابستگان به الکل هم به اثبات رسیده است، سیل پاکیت و پراسِرتچای[۳۳۲] (۲۰۰۷) در پژوهش خود با به کارگیری الگوی ماتریکسی متشکل از فعالیت سه گروه اصلی (گروه بهبود اولیه: ۸ جلسه، گروه جلوگیری از عود مصرف: ۳۲ جلسه، و گروه آموزش خانواده: ۱۲ جلسه) به این نتیجه دست یافتند که این مدل درمانی میتواند در وابستگان به الکل هم مثمرثمر باشد.
راوسون و همکاران (۲۰۰۴) بیان می دارند که مدل ماتریکس اساساً به خاطر افرادی که در طول دهۀ ۱۹۸۰ در مرکز ماتریکس لوس آنجلس به خاطر اعتیاد به کوکائین درمان می شدند، گسترش یافت. راوسون و همکاران (۱۹۹۱، به نقل از راوسون و همکاران، ۲۰۰۴) بیان می دارند که مدل ماتریکس، تکنیک ها و عناصری را از ادبیات مربوط به درمان های شناختی رفتاری اقتباس کرده که شامل موارد تمرکز بر تأثیرات محرک های مواد، آموزش خانواده، برنامۀ ۱۲ گامی، و تقویت مثبت برای تغییر رفتار است.
۲-۲-۱۲-۲ تلفیق درمان های شناختی رفتاری و ذهن آگاهی
همان گونه که قبلاً گفته شد، از بین درمان های مختلف، درمان شناختی رفتاری محبوبیت زیادی را به منظور درمان سوء مصرف مواد کسب کرد و از سویی درمان بر پایۀ ذهن آگاهی هم وارد دنیای پزشکی شد. وارد شدن درمان بر پایۀ ذهن آگاهی به دنیای درمان زمینه را برای وارد شدن این درمان به منظور درمان سوء مصرف مواد مخدر آماده کرد. پایه های تئوریکی برای ترکیب ذهن آگاهی با جلوگیری از عود مصرف شناختی رفتاری سنتی (مارلات، ۲۰۰۲) بیان میدارد که ذهن آگاهی ممکن است باعث گسستگی و رها شدن[۳۳۳] از افکار و احساسات مرتبط با مواد شود و از رشد الگوهای فکری که به عود منتهی میشوند جلوگیری کند (تیزدیل، ۱۹۹۷، به نقل از بوئن و همکاران، ۲۰۰۹).
زگیرسکا و همکاران (۲۰۰۹) بیان می دارند که علاقۀ فزاینده به پزشکی مکمل و جایگزین[۳۳۴] ، خصوصاًً درمان هایی که جسم و ذهن[۳۳۵] را همزمان تحت تأثیر قرار میدادند باعث روی آوری به تحقیقاتی شد که ارزش اثرات «مراقبه» را در دامنه ای از زمینههای کلینیکی منجمله مشکلات مربوط به اعتیاد بررسی میکند. برزلین و همکاران (۲۰۰۲) بیان می دارند که ترکیب درمان شناختی رفتاری و ذهن آگاهی به خصوص در جمعیت هایی که گذشته از اعتیاد مبتلا به اختلالات عاطفی و خلقی همایند[۳۳۶] هم هستند نتیجۀ درمانی قویتری به دنبال دارد.
درمان های معروفی که از ترکیب درمان شناختی رفتاری و ذهن آگاهی به وجود آمده اند و در درمان اعتیاد استفاده میشوند شامل «شناخت درمانی بر پایۀ ذهن آگاهی»، «رفتار درمانی جدلی»، «درمان قبول و تعهد»، و «پیشگیری از بازگشت بر پایۀ ذهن آگاهی» میباشند. هیز (۲۰۰۴) بیان میدارد که درمان های «رفتار درمانی جدلی»، «درمان شناختی بر پایۀ ذهن آگاهی»، و «درمان قبول و تعهد»، به موج سوم درمان های شناختی[۳۳۷] معروفند که همه در خود عنصر ذهن آگاهی را دارا میباشند.
عنصر درمانی «ذهن آگاهی» در درمان های دیگری از قبیل درمان موریتا[۳۳۸]، درمان تجربی[۳۳۹]، رویارویی درون نگری[۳۴۰]، آگاهی فراشناختی[۳۴۱] (نوعی تمرکززدایی)، و درمان هیجان- محور[۳۴۲]، عامل مهم درمانی محسوب می شود؛ این درمان ها در اعتیاد هم استفاده میشوند (کومار و همکاران، ۲۰۰۸).
به عنوان مثال، پایه تئوریکی و قوانین درمانی مرتبط به درمان موریتا اقتباس شده از زِن بودایی[۳۴۳] (مانند رشد «من»[۳۴۴]، وحدت جسم و روح، طبیعت درونی و بیرونی، و قوانین پوچی) میباشد (واتاناب و مک لیدت[۳۴۵]، ۲۰۰۳)، این محققان بیان می دارند که موسس این درمان، بهبودی بیماران را نه در رهایی از ترس بلکه در قبول درونی[۳۴۶] این ترس ها که هم راستا با اصول اساسی زِن میباشد، میداند. هافمن[۳۴۷] (۲۰۰۸) در رابطه با ارتباط «درمان قبول و تعهد» و درمان موریتا بیان میدارد که این درمان برگرفته از درمان موریتا (که ۸۰ سال پیش در ژاپن ابداع شده است) میباشد و باید از اصطلاح موج سوم برای درمان قبول و تعهد خودداری کرد. بنا به گفتۀ واتاناب و مک لیدت (۲۰۰۳)، در ژاپن، درمان موریتای سنتی برای بیماران با اختلالات اضطرابی نوروتیک (به خصوص با علائم فوبیا و هیپوکندریا) به کار می رود که شامل یک دورۀ هفت روزۀ ایزوله و سخت (در تختخواب) و سپس شروع مرحله به مرحلۀ درمان حرفه ای میباشد.
درمان دیگری که عنصر ذهن آگاهی را در خود دارا میباشد و برای سوء مصرف مواد هم استفاده می شود، «درمان شناختی رویارویی- محور»[۳۴۸] است. به گفتۀ کومار و همکاران (۲۰۰۸) این درمان در اصل برای افسردگی به کار می رود و متشکل از ۲۴-۲۰ جلسۀ درمانی در طول دوره ای از سه فاز است، آموزش مراقبه ی ذهن آگاهی یکی از عناصر مهم این درمان ترکیبی میباشد.