شاو[۱۱] (۱۹۹۱) تبدیل دارایی ها به اوراق بهادار عبارت از دستهبندی کردن مجموعه از دارایی ها از قبیل وامها و حسابهای دریافتنی و واگذاری این مجموعه از دارایی ها به یک امین (مانند بانک) به عنوان وثیقه میداند. سپس (امین) بانک مذکور با پشتوانه دارایی های وثیقه گذاشته شده، می تواند اوراق بهادار در انواع مختلف منتشر و به عموم عرضه نماید. وجوه حاصل از انتشار اوراق مذکور به صورت وام به شرکت پرداخت می شود. بنابرین، تبدیل دارایی ها به اوراق بهادار را میتوان به این صورت تعریف کرد: فرایندی که در طول آن دارایی های غیر نقد شونده با یک شیوه مدیریتی بهتر به دارایی های زود نقد شونده تبدیل می شود. در اینجا اغلب تبدیل دارایی ها به اوراق بهادار باعث می شود که اوراق بهادار با صرف منتشر شود. زیرا، مخاطره آن در سطح پایین قرار دارد. این امر باعث می شود که هزینه تأمین مالی شرکت کاهش پیدا کند. در این شیوه، از تأمین مالی با توجه به اینکه هیچگونه بدهی شناسایی نمی شود (زیرا همانند فروش دارایی ها از ترازنامه حذف و به جای آنها وجه نقد دریافت می شود) عمل مذکور نوعی تأمین مالی خارج از ترازنامه محسوب شده و نسبتهای کلیدی بهبود پیدا می کند. در ضمن، این امکان نیز برای شرکت فراهم می شود که از وجه نقد بینیاز شده و حجم فعالیتهای تجاری خود را بدون افزایش سرمایه، گسترش دهد.
تبدیل دارایی ها به اوراق بهادار دارای ویژگیهای زیر میباشد:
الف) یک کاسه کردن دارایی های مشابه
ب) کاهش ریسک اعتباری از طریق افزایش اعتبار
پ) سرمایه گذاران بر روی دارایی شرکت سرمایه گذاری میکنند؛ نه بر روی شرکت. با توجه به اینکه ساختارهای اقتصادی و نیز قوانین و مقررات آمره، امکان به کارگیری از کلیه ابزارهای مذکور را در ایران ممکن نمیسازد(مرادزاده فرد و فرامرز، ۱۳۸۸: ۶).
منافع و مزیت تبدیل داراییها به اوراق بهادار:
– مطالبات از ترازنامه خارج شده و با معادلهای نقدی جابجا میشود. لذا ترازنامه صادرکننده اوراق توسعه یافته و منجر به سود و یا ضررهایی میشود که نهایتاًً سودآور است.
– ناشر اوراق بهادار منتظر بازپرداخت مطالبات برای جمع آوری وجوه و ادامه فعالیت اقتصادی نمیماند و مطالبات جدید ایجاد میکند.
– اوراق بهادار منتشره در فرایند تبدیل، دارای رتبه بالایی از طرف آژانسهای رتبهبندی هستند. بنابرین هزینه های سرمایهگذاری برای ناشر در مقایسه با روشهای سنتی تأمین مالی کاهش مییابد. به عنوان مثال، وقتی مطالبات دربر دارنده بهره میباشد، معمولاً اختلاف قابل توجهی بین بهره پرداختی به اوراق بهادار به اوراق بهادار و بهره دریافتی از مطالبات وجود دارد.
– در نتیجه این فرایند، داراییها دارای قدرت نقدشوندگی بالاتر و منابع درآمدی، کاراتر خواهند بود.
با وجود این مزایا، هزینه ساختار تبدیل به روش سنتی تأمین مالی بیشتر است، ولی این عدم مزیت به واسطه وجود مزیتهای دیگر جبران میشود. هزینه بیشتر به این معنی است که ارزش مجموع مطالبات باید به حدی بالا باشد که فرایند تبدیل به اوراق بهادار کردن داراییها توجیهپذیر باشد. تبدیل به اوراق بهادار کردن داراییها یکی از روشهایی است که به نظر میرسد با توجه به مجموعهء امتیازات و منافع آن و با عنایت به اینکه موجب آزادسازی بخش قابل توجهی از منابع درگیر در وامهای رهنی میشود، میتواند نقش مؤثری را در ساماندهی بازارهای مالی و سرمایه کشور ایفا کند.
۲-۲-۱-۲ عوامل مؤثر در اجرای تأمین مالی برون ترازنامهای
۲-۲-۱-۲-۱ تأثیر بر نسبتهای اهرمی
عدم انعکاس برخی از اقلام بدهی در ترازنامهای شرکتها، نسبتهای اهرمی (نسبتهای بدهی) را کمتر نشان میدهد. از دید سرمایه گذاران، شرکتهای با نسبت اهرمی بالا، شرکتهای با ریسک بالا تلقی میشوند و به نظر میرسد، مدیران شرکتها سعی دارند؛ نسبتهای اهرمی را در محدودهای قابل اطمینان حفظ کنند.
۲-۲-۱-۲-۲ تأثیر بر سود (زیان) و نسبت سودآوری
برخی شیوه های تأمین مالی برون ترازنامهای، علاوه بر تأثیر روی ترازنامه، اثر مثبتی نیز روی عدد سود گزارش شده دارند. این شیوه تأمین مالی به خصوص هنگامی بیشتر استفاده میگردد که پاداش مدیران بر اساس سود گزارش شده سالانه بوده و میزان آن با سود رابطه مستقیم داشته باشد. از طرفی، نشان ندادن دارایی ها در ترازنامه، به دلیل انجام تأمین مالی برون ترازنامهای و منظور نکردن استهلاک این دارایی ها در سود و زیان، موجب افزایش سود و از سوی دیگر، موجب نرخ بازده دارایی ها می شود.
برخی شیوه های تأمین مالی برون ترازنامهای، منافعی از نقطه نظر مالیاتی دارند. بنا به نوع عامل به وجود آورنده این شیوه تأمین مالی، موارد مذکور می تواند مورد توجه واقع شود. در صورتی که ساختار تأمین مالی برون ترازنامهای اثر مالیاتی داشته باشد؛ تأثیر مستقیمی بر جریانهای نقدی و در نهایت ثروت سهامداران دارد. البته ممکن است که به صورت غیر مستقیم یا منفی بر ثروت سهامداران تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، میتوان به هنگامی اشاره کرد که سهامداران متأثر از تغییرات ظاهری به وجود آمده از حسابداری ساختگی، سهام خود را بفروشد(دستگیر و سلیمانیان، ۱۳۸۶: ۲).
از ابزارهای تأمین مالی برون ترازنامهای در ایران، امکان استفاده از ابزار اجارههای عملیاتی وجود دارد؛ که این مسأله ناشی از تاثیر این ابزار بر نسبتهای اهرمی و نسبتهای سودآوری (بازده دارایی ها، بازده سرمایه گذاریها و بازده حقوق صاحبان سهام) میباشد که بازده حقوق صاحبان سهام اثر مالیاتی ان در ایران مورد توجه اکثر مدیران شرکتها میباشد و باید این مسأله هم ذکر کرد که در سایر کشورها اگر چه امکان استفاده از سایر ابزارهای تامین مالی برون ترازنامهای وجود دارد ولی باز مهمترین ابزار، اجارههای عملیاتی میباشد که این شاید ناشی از همان تاثیر آن که در بالا ذکر شد، میباشد. میتوان به این نکته اشاره کرد که همیشه استفاده از این نوع تامین مالی، نمیتواند نتیجه مطلوبی برای شرکت داشته باشد، حداقل در ایران که به این صورت است که این ممکن است ناشی از استفاده نادرست شرکتها باشد و همچنین ممکن است ناشی از محدودیت استفاده از این ابزارها باشد و همچنین شرایط تورمی که در ایران حاکم میباشد.
با توجه به موضوعهای مطرح شده ارتباط تأمین مالی خارج از ترازنامه را با نسبتهای مالی به شکل جدول زیر آورده شده:
جدول (۲-۱) ارتباط تأمین مالی خارج از ترازنامه با نسبتهای مالی (دستگیر و سلیمانیان، ۱۳۸۶)
نسبت مالی
تاثیرتأمین مالی خارج از ترازنامه
مطلوبیت سازمانها
نسبت جاری:
دارایی جاری
بدهی جاری
تأمین مالی خارج از ترازنامه باعث حذف بدهی از ترازنامه می شود، بنابرین بدهی جاری کاهش یافته در نتیجه مخرج کسر کوچکتر می شود. پس کل کسر بزرگتر خواهد بود.
نسبت جاری بزرگتر را ترجیح می دهند. این نسبت معیاری از نقدینگی میباشد.
نسبت بازده دارایی ها :