کلیات و مفاهیم
مبحث اول : اسیر، تعریف حقوقی و عرفی آن و بررسی وضعیت اسیران
گفتار اول : تعریف عرفی وحقوقی اسیر
بند اول : تعریف عرفی
عرف هر گروه ،قبیله ،جمعیت و اجتماعی با توجه به هنجارهای معمول ومقبولیات آن جامعه شکل گرفته ومناط اعتبار میباشد در نتیجه ارزش ها و ضد ارزش ها در هر جامعه ای با توجه به قانون و عرف آن جامعه مشخص می شود به طوری که به هنگام تقینن و قانون گذاری تدوین کنندگان به ناچار ملزم به لحاظ نمودن عرف جامعه خود هستند در مورد اسیر نیز عرف جوامع گوناگون تعاریف خاص خود را دارند اما به طور معمول وروان در تعریف عرفی اسیر می توان گفت : فردی که در اثر یک علت قهر آمیز با خونریزی یا بدون خونریزی در اختیار فرد یا افراد دیگر قرار گرفته و شخص غالب به هر نحو کـه بخواهد با او رفتار میکند و اسیر در تحت سیطره او میباشد .امروزه در جوامع روستایی و محاورت مردم عامه ی آن می بینیم که درباره یکی از حالات وضعیت زندگی مشترک وموقعی که زن با شوهر خود اختلاف داشته وبگو مگوهای شدید یا درگیری و زدوخورد بین دو همسر وجود دارد و بحث از جدایی (متارکه) پیش میآید معمولا زن یا خانواده یا حتی مردم مطلع از موضوع عنوان میکنند که ‹‹ بابا اسیر که نیاوردی مهر حلال جان آزاد ››[۱]۱ . یعنی اسیر (اعم از نظامی یا شخص ، مرد یا زن )در دیدگاه عام فردی است محروم از تمام حقوق و امتیازات اجتماعی ، بدون هیچ اختیار و اراده ای که به صورت یک شئ در اختیار دارنده قرار داشته و دارنده تصمیم میگیرد چه کار ی با اسیر انجام دهد یا ،چه برخوردی با او داشته باشد ، و اسیر بدون هیچ چون وچرایی ملزم به متابعت از دارنده و اسیر کننده خود است. جالب این که هیچ کس حق استنطاق و بازخواست از دارنده را نداشته وندارد لذا میتوان اذعان نمود که در فرهنگ عامه و در نزد مردم روستایی ما هنوز که هنوز است پایین ترین رده طبقات اجتماع و بی اراده ترین افراد اسیرانند وجالب این است که معتقدند شخص اسیر باید بسوزد وبسازد ومنتظر فرجی باشد تا خداوند متعال او را از این وضعیت نجات دهد بدین شکل که یا صاحب اسیر بمیرد و یا او را آزاد نماید .
ملاحظه می شود که دردیدگاه عام وعرف به خصوص درجامعه ایران ما به طور کامل وجامع نه تعریف خاص و روشنی از اسیر داده شده ، نه حقوق وامتیازات یاحمایتی از او باید انجام شود ، اما این تعبیر وتفسیر درجوامع شهری و در بین اقشار تحصیل کرده مقبول نبوده و اسارت و اسیری به شکلی که مطرح گردید مورد پذیرش نیست لذا در جوامع شهری ما اسیر و اسارت را به آن شکل روستایی و ابتدایی نمی بینیم .
بند دوم : تعریف حقوقی اسیر
با توجه به تحولات تاریخی ودگرگونی های گسترده حقوقی و قانونی در زمینههای گوناگون ، بحث اسیران جنگی و حقوق و تکالیف آن ها نیز از این تغییر و تحولات دور نمانده و پس از فراز و نشیب های تاریخی در سال های ۱۹۰۷،۱۹۲۷، ۱۹۴۷، به صورت گسترده و با شرکت اکثر کشورهای دنیا تعریف اسیر ،حقوق و تکالیف آن ها ، وظایف کشور نگهدارنده و ضمانت اجراهایی نیز برای آن پیشبینی و مشخص شده است.
درشکل وتعریف حقوقی می بینیم که اطلاق اسیر بر شخص یا اشخاصی محمول می شود که درجنگ (تمام عیار یا چریکی ، آزادیبخش و..) و یا براثر آن دستگیر شده و یک سری معیارها و مشخصه ها را نیز باید داشته باشند که درادامه ذکر خواهد شد. بالاخره «تنها در پایان قرن هفدهم، یعنی پس از جنگ سی ساله (مذهبی در اروپا ۱۵۸۳ – ۱۶۴۵م) بود که تعریف اسیر جنگی از نظر حقوقی مشخص شد .قواعد و مقررات حقوقی حاکم بر رفتار با اسیران جنگی تا مدتها جنبه عرفی داشت، اما تابع نظامی است که بموجب اسناد بینالمللی مهمی به طور صریح و روشن مشخص گردیده است . این اسناد عبارتند از :
اعلامیه بروکسل ۱۸۷۴ (مواد ۲۳ و ۲۴) ، عهدنامه ژنو مورخ ۲۷ ژوئیه ۱۹۲۹ در زمینه بهبود سرنوشت اسیران جنگی.
عهد نامه سوم ژنو مورخ ۱۲ اوت ۱۹۴۹ در مورد رفتار با اسیران جنگی. این عهد نامه ضمن تأیید مقررات ۱۹۰۷ لاهه و عهدنامه ۱۹۲۹ ژنو، آن ها را مورد تجدید نظر قرار داده و تکمیل نمود. عهدنامه مذکور مشتمل بر حدود ۱۵۰ ماده است. هدف اساسی این قواعد «احتراز از کلیه اقداماتی است که جهت تضمین امنیت کشور متخاصم اسیر کننده غیر ضروری میباشد».
«اندیشه اساسی که این مقررات از آن الهام گرفته این است که اسارت جنگی یک اقدام سرکوب کننده نیست، بلکه اقدامی احتیاطی و بازدارنده تلقی می شود که در مورد دشمنی که سلاح خود را بر زمین گذارده اتخاذ میگردد .
عهدنامه سوم تا سال ۱۹۸۵ از تصویب ۱۵۷ کشور گذشته است.پروتکلهای مورخ ۱۲ دسامبر ۱۹۷۷ الحاقی به عهدنامه های چهارگانه ۱۹۴۹ ژنو (پروتکل شماره یک در مورد حمایت از قربانیان مخاصمات مسلحانه بینالمللی و پروتکل شماره دو در مورد حمایت از قربانیان مخاصمات مسلحانه غیر بینالمللی) . پروتکل شماره یک تا سال ۱۹۸۴ مورد تصویب ۴۲ کشور و پروتکل شماره دو تا سال ۱۹۸۲ مورد تصویب ۲۲ کشور قرار گرفته است[۲]۱» .
ضمن این که جنگ خود تعریفی دارد ‹‹ اقدامی خشونت بارکه به منظور تحمیل اراده بردشمن صورت میگیرد وچیزی نیست مگردویلی که به نهایت خشونت رسیده باشد››[۳]۲ .
یا درتعریف دیگری : “جنگ یعنی مجموعه ای از نبردها ودرگیری ها ویک سلسله اقدامات غیرنظامی دیگر که برای کسب هدف سیاسی انجام می شود۳”.و تعاریف دیگری که نیازبه ذکر آن ها نیست. حال که تعریف جنگ مشخص شد تعریف حقوقی اسیر یا اسرا وفق کنوانسیون ۱۹۴۹ ژنو عبارت است از: مجموعه مشخص اشخاص متعلق به گروههای مشروحه ذیل که به وسیله دشمن گرفتارشوند :
الف : اشخاص ذیل متعلق به یکی ازطبقات مشروحه پایین که به دست دشمن افتند اسیر جنگی بدان گونه که مفهوم این قرارداد است شمرده میشوند .
اعضا نیروهای مسلح یکی ازمتخاصمین وهمچنین اعضا چریک ودسته های داوطلب که جزنیروهای مسلح مذبور باشند .
اعضا سایر چریک ها واعضا سایر دسته های داوطلب به انضمام نهضت های مقاومت متشکل متعلق به یک دولت متخاصم که درداخل یا خارج ازکشورخود مشغول عملیات باشند ولوآن که خاک مذبور اشغال شده باشد مشروط به این که چریک ها یا دسته های داوطلب ونهضت های مقاومت متشکل مزبورجامع شرایط زیر باشند :
الف – یک نفر رییس در راس آن ها باشد که مسئول اتباع خود باشد .
ب – دارای علامت مشخصه ثابتی باشند که ازدور قابل تشخیص باشد .
ج- علناً حمل اسلحه نمایند .
د – درعملیات خود مطابق قوانین ورسوم جنگ رفتارنمایند .
اعضا نیروهای مسلح منظم که خودرا وابسته به دولت یامقامی معرفی نمایند که از طرف دولت دستگیر کننده به رسمیت شناخته شده باشد .
۴ – کسانی که همراه نیروهای مسلح هستند بی آن که مستقیما جز آن نیروها باشند ازقبیل اعضا غیر نظامی، کارکنان هواپیماهای جنگی ، خبرنگاران جنگی ، تهیه کنندگان اجناس ، اعضا واحدهای کار یا خدمات که عهده دار آسایش نیروهای مسلح اند مشروط به اینکه از طرف نیروهای مسلحی که همراهی میکنند مجاز باشند ، برای این منظور نیروهای مسلح مزبورمکلفند کارت هویتی به این قبیل اشخاص تسلیم نمایند .