۲-۱۵- تاریخچه ذهن آگاهی در درمان
رشته روانکاوی، پا بهپای روانشناسی بودائیت رشد کردهاست. فروید در مکاتبات خود با یکی از دوستانش بیان میکند که فلسفه شرق با او در تضاد بوده است ) اپستین، ۱۹۹۵)؛ اما این مشکل باعث توقف نوشتن فروید در مورد تمدن و نارضایتی از آن نشد تا جایی که وی مراقبه را یک تجربه واپس رونده عنوان میکند. الکساندر[۱۷۵] (۱۹۳۱) در تألیفات خود بیان کردهاست که آموزش بودائیت یک جنون ساختگی است. از دیگر نظریهپردازان روانکاوی یونگ (۱۹۹۲- ۱۹۳۰) بوده است که تفسیری در مورد کتاب تبتیان در مورد مرگ[۱۷۶] نوشت که موجب برانگیختن حس کنجکاوی در مورد روانشناسی شرق گردید. قبل از ۱۹۹۵، فروم[۱۷۷] و هورنای[۱۷۸] در مورد مکتب ذن[۱۷۹] گفتوگوهایی باهم داشتند. در سال ۱۹۹۵ اپستین کتاب » افکار بدون متفکر[۱۸۰] » را نوشت که علاقه متخصصان بالینی در روانکاوی به روانشناسی بودائیستی را به خود جلب کرد. این علاقهمندی ادامه پیدا کرد تا زمانی که یکی از روان شناسان دانشگاه هاروارد به نام داس[۱۸۱] کتاب » در اینجا باش «[۱۸۲] (۱۹۷۱) را به رشته تحریر درآورد. این تلفیقی از عقاید هندو و بودائیستی بود و بالغبر یکمیلیون نسخه از آن به فروش رفت. یوگا که یک تمرین ذهنی حرکات بود، (بوگی[۱۸۳]، ۲۰۰۴؛ هارترانف[۱۸۴]، ۲۰۰۳) در همان زمان به فرهنگ غرب، آورده شد و برخی درمانگران تلاش خود را در زمینه ارتباط تمرینهای شخصی مراقبه باکارهای بالینی شروع کردند) گرمر و همکاران، ۲۰۰۵). مطالعات نشان میدهد یوگا و ذهن آگاهی در درمان و ممانعت از اعتیاد مؤثر است ) کانا[۱۸۵]، گریسون[۱۸۶]، ۲۰۱۳).
پژوهشهای مراقبه باکار یک قلب شناس به نام بنسون[۱۸۷] با بهره گرفتن از مراقبه برای درمان بیماری قلبی پیشرفت کرد. تعدادی از مقالات در مورد مراقبه به روانشناسی بالینی اختصاص دارد (اسمیت[۱۸۸]، ۱۹۷۵).
در سال ۱۹۷۵ انجمن روانپزشکی آمریکا بررسی اثربخشی مراقبه را در اولویت کار خود قرارداد. اکثر مقالات مجلات در آن زمان به مراقبه متمرکز[۱۸۹] از قبیل مراقبه متعالی اختصاص داشت. سال بعد، مقالات در جهت مراقبه ذهن آگاهی گسترش یافت ) اسمیت،۲۰۰۴) در سال ۱۹۷۹، کابات زین مرکزی را برای ذهن آگاهی در دانشگاه پزشکی ماساچوست به منظور درمان شرایط مزمن بیماران جسمی تأسیس کرد. در آن زمان بالغبر ۱۵۰۰ بیمار برنامه های تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند ) دیویدسون و کابات زین، ۲۰۰۴). علاوه بر این، هماهنگی ذهن آگاهی و رواندرمانی در دهه های اخیر با مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی به اثبات رسیده است. به نظر میرسد که نیروی محرکه مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی در برنامه کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی ) کابات زین، ۱۹۹۰) و رفتاردرمانی دیالکتیک لینهان (۱۹۹۳) نشأتگرفته است.
در سال ۲۰۰۰ انتشار برخی مطالب توسط تیزدل در مورد تأثیر درمان مبتنی بر ذهن آگاهی برای افسردگی مزمن، علاقه به ذهن آگاهی را در میان پژوهشگران شناختی رفتاری به خود جلب کرد. پتانسیل این ذهن آگاهی، رویکرد وابسته به پذیرش منجر به موج جدیدی از درمانهای تجربی برای مشکلات مشابه شده است.
برنامه کاهش تنیدگی بر اساس هشیاری، با آموزش چگونگی مشاهده کردن علائم تنیدگی، بدون درگیر شدن با آن ها و یا گریز از آن ها میتواند بهتدریج مهارت مقابله با شرایط تنیدگی زا را در افراد دارای مشاغل پر تنیدگی بالا برد. این دوره بر اساس رویکرد “کاهش تنیدگی بر اساس هشیاری “ طراحی و اجرا میگردد؛ بنیانگذار این کلینیک دکتر جان کابات زین بوده است. تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی بر پایه “هشیاری ” قرار دارد. هشیاری یک توانایی انسانی بنیادین است، یک شیوه یادگیری توجه عاقلانه به آنچه در زندگی شما رخ میدهد، چیزی که امکان ارتباط بیشتر را بازندگی درونی و بیرونیتان فراهم میکند. همچنین، هشیاری نوعی تمرین است؛ یک شیوه سیستماتیک که هدفش پرورش بینش، درک و وضوح است (آرچ[۱۹۰]، ۲۰۱۳؛ والستاد، سیورتسن و نیلسن[۱۹۱]، ۲۰۱۱)
در طی سالهای گذشته این برنامه به گروههای متنوعی نظیر کارمندان و مدیران اجرایی، مسئولین آموزش، وکلا، قضات، زندانیان، متخصصان مراقبتهای بهداشتی، روحانیون، قهرمانان ورزشی و المپیک آموزش دادهشده است. برنامه کاهش تنیدگی بر اساس هشیاری در محیط کار به این منظور طراحی شده است که به شرکتکنندگان در دوره کمک کند از تواناییهای ذاتی خود ازجمله کاهش تنیدگی، افزایش ثبات خود در موقعیتهای پیچیده، افزایش تفکر خالق و روشن، افزایش مهارتهای ارتباطی، پرورش رهبری و کار گروهی، بهبود کارایی خود در محیط کار استفاده کنند (کابات زین، ۲۰۰۳).
۲-۱۶- ذهن آگاهی و آسیبشناسی
کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی در واقع بر مبنای یک نظریه آسیبشناسی روانی که بیشتر نهفته در دامنه در فلسفه » ذهن آگاهی «ی تشخیص بالینی سنتی و رواندرمانی است، نیست. به لحاظ تاریخی، ریشههای بودایی، آن را خارج از قلمرو شیوه بالینی غربی که بر پایه معیارهای تشخیصی پزشکی گرا برای اختلالات روانی و مداخلات ویژه مربوط به آن است، قرار میدهد. بر همین اساس، ذهن آگاهی، یک روش خاص باهدف از بین بردن علائم افسردگی، اضطراب، یا تنیدگی نیست. بلکه به طور گسترده به عنوان یک فرایند غیر مفهومی مشاهدهای قابل اطلاق برای همه جنبههای زندگی توصیف میشود (هربرت[۱۹۲] و فورمن[۱۹۳]، ۲۰۱۰).